محل تبلیغات شما

چقدر زندگی هامان این روزها کم رنگ شده ، انگار در خانه مان هرکس جداگانه برای خودش زندگی میکند ، پدرم دیگر سلام گرمش را مهمانم نمیکند . درعوض هر شب کوله بار خستگی هایش را زمین میگذارد و در دستش بجای دستان ظریف خواهرم ، دکمه های کنترل را می‌فشارد .

انگشتان مادرم زیر فشار کار پینه بسته . دل خواهرم شکسته ، بیچاره قلبش خیلی منتظر یک سفر خانوادگی بود .

و من که اینجا می‌نویسم . شاید ، شاید ، شاید ، روزی تمام این اشک ها ، تمام شود .

امیدوارم روزی بر در جعبه های قلبمان بنویسیم : شکستنی است ، مراقب باشید ».

B

شکستنی است ، مراقب باشید ...!

آن دانه برف کاغذی ...

، ,شاید ,شکستنی ,خواهرم ,زندگی ,روزی ,شاید ، ,، مراقب ,شکستنی است ,مراقب باشید ,است ،

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اطلاعات